کائو دختری فقیر وزیباست که در بنگکوک درس میخونه و آرزوی یه زندگی لاکچری را در سر داره و برای رسیدن به این آرزوش حاضره هر کاری بکنه تا اینکه پا تو مسیری میذاره که راه برگشتی نداره و در آخر مجبور میشه بابت انتخابش تاوان سنگینی بپردازه ...

میر هادی پسر دیوانه و عصبی یک سیاستمدار که حرفاش و کاراش همش زوره و با کشتن کاراشو حل و فصل میکنه ، خانی دختر عزیز یه خانواده معمولی و خوب و با محبته که حرف زور تو کتش نمیره و همیشه دم از عدالت میزنه ؛ یه روز بر حسب اتفاق بین برادر دوقلوی خانی و میر هادی درگیری پیش میاد که موجب کشته شدن اون به دست میرهادی میشه ، میر هادی میوفته به زندان اما میخاد به هر روشی شده رضایت خانواده رو بگیره ، برای همین دختر اون خونواده رو به ملاقات دعوت میکنه و وقتی هادی ، خانی رو میبینه عاشقش میشه اما ...

نانتیسا دختر بد نام شرکته و همیشه همه قوانین رو زیرپاش میزاره. اون همیشه دیر میره شرکت ولی دلیلش تنبلی نیست بلکه اون باید هر روز قبل از اینکه از خونه بره بیرون از مامان و مامان بزرگش اجازه بگیره . نانتیسا خیلی به مردا بدبینه دلیلشم اینه که همیشه مامان و مامان بزرگش از شکست های عشقی و خیانت هایی که بهشون شدن میگن و این باعث شده اون دور همه مردا رو خط بکشه. تا اینکه آنگون وارد میشود و ...

یکیو داریم به اسم تیم ، رئیس خشک ، بد اخلاق ، منظبط، از اون دسته آدما که نمیشه با یه من عسل هم خوردش اون یکی  ماجرا داریم خنگ ترین، دست و پا چلفتی ترین و بامزه ترین آدم دنیا هونسا رو که قراره برای به دست آوردن یه میلیون بات مخ این سرکار رو بزنه ولی از بد ماجرا هر برخورد این دو با اتفاقات بدی همراهه. تیم به شدت از هونسا بیزاره چون دختری بر خلاف معیار و کلاس خودشه. طی ماجرایی این دو تو انبار آتیش گرفته شرکت گرفتار میشن و شخصی قصد جونشون رو میکنه و تیم این ماجرا رو از چشم هونسا میبینه و اون رو تهدید میکنه و تا جایی کار بالا میگیره که ....