تین، یک سرمایه دار تجاری چینی-تایلندی و همسرش لیو، چهار پسر به نام تریپوب، تریتب ترایپوم و ترایویت دارند . تین برای زندگی پسرانش برنامه ریزی کرده بود که چه چیزی باید مطالعه کنند و با چه کسی باید ازدواج کنند بدون اینکه به تمایل آنها اهمیت دهد. ترایتپ با روئنگرین ازدواج کرد و ترایپوم با والاپا ازدواج کرد، در حالی که ترایپوب که بسیار مذهبی بود، مجرد ماندن را انتخاب کرد. هر سه پسر تین به تین در تجارت نساجی کمک کردند، اما ترایویت، کوچکترین پسر، نمی خواست مانند برادران بزرگترش باشد. او تصمیم گرفت پلیس شود و خانه خود را ترک کرد و به بخش شمال شرقی تایلند رفت. او در آنجا با فاحسایی، دختر روستایی آشنا شد. ترایویت در ابتدا هویت خود را فاش نکرد، بنابراین فاحسایی فکر کرد که ترایویت در تلاش است تا مردم شهر خود را فریب دهد ، و وقتی ترایویت به بانکوک بازگردانده شد، فاحسایی را استخدام کرد تا با او ازدواج کند و به او کمک کند تا علیه پدرش مبارزه کند. تین نمی توانست فاحسایی را بپذیرد در نتیجه با دختری که دوست داشت پسرش ازدواج کند ، میخاهد پسرش را آشنا کند که فاحسایی بخاطر عهدی که با ترایویت بسته ، نمیگذارد ...
این همون Sapai Jao sua هست؟؟؟که خیلی وقته منتظرشم؟؟؟