خلاصه داستان:
من برمیگردم ، انتقامم رو میگیرم ، نمیزارم راحت زندگی کنین و مرگ راحتی داشته باشین ، اینها جملاتی بود که جیا طول زندگیش با خودش مرور میکرد ، دختری که وجودش پر شده بود ...
خلاصه داستان:
وم تازه فارغ التحصیل شده و با دوستش میاد خونه بعد مادرش رو با یه مرد جوون میبینه در صورتی که پدرش در طبقه بالا بیماره، پوم با مادرش درگیر میشه و پدرش با دیدن این صحنه ...
خلاصه داستان:
تولد یک روز خوب در هر سال است که همه آن را پیش بینی می کنند، اما ممکن است روزی باشد که کسی خاطراتی را که نمی خواهد به خاطر بسپارد و دردی اجتناب ناپذیر باشد زیرا این ...
خلاصه داستان:
قصه از جایی شروع میشه که بوو متوجه خیانت دوست پسرش با دختری به اسم ویتینی میشه و تصمیم میگیره اونو ترک کنه ؛ ویتینی یه دختر بیمار روانی که توسط برادر بیمار تر از ...