فیمفیکا همه چیز دارد تا روزی که پدر و مادرش در آتش سوزی کارخانه می میرند. به زودی، او و برادرش راوی با پدربزرگشان روج، تنها خویشاوند باقیمانده آنها، نقل مکان می کنند. پیم هر روز مخفیانه گوسفندها را برای چرایدن روی علف های مزرعه ساران می برد. ساران صاحب مزرعه پرتقال است و مدتهاست با پدربزرگ روج صمیمی بوده است. یک روز ساران پیم را می گیرد و سعی می کند او را در پرورش علف خود راهنمایی کند. پیم دیگر نمی خواهد با او کاری داشته باشد. راوی که به پول نیاز دارد و در پی مبارزه با ساران، زمین خود را به کشاورز پرتقال پرتقال تیننامایی می فروشد، با این شرط که خواهرش را برای بازپرداخت بدهی خود به تینمای بدهد. ساران با پرداخت بدهی و ثبت ازدواج با پیم به کمک می آید تا بتوانند تیننامای را از پس او بردارند. برای سال آینده، این دو باید به عنوان زن و شوهر با هم زندگی کنند...
سلام، میشه لطفا سریعتر این سریالو ترجمه کنید
😢😢😢🙏🙏🙏💙💙💙😢😢😢😔😔😔🤧🤧🤧🤧🤧🤧
لطفاااااااااااااا🙏🙏🙏🙏
خیلی ممنونم